شمال نیوز: همسر شهید مطهری میگوید: آقای لاریجانی به نظر من یک آیت برای جمهوری اسلامی است و همه می توانند از وجود او استفاده کنند. من پشت سر او نماز خوانده ام و خیالتان راحت بسیار از او راضی هستم. او داماد بسیار خوبی است.
عالیه روحانی، همسر شهید مطهری در گفتگویی که سال گذشته با خبرآنلاین داشت از خصوصیات اخلاقی همسرش و خاطرات مربوط به او برایمان روایت کرد. قسمت هایی از این گفت وگو در ادامه آمده است؛
*«او یک انسان عجیب بود» عالیه روحانی این جمله را باز هم با همان نگاه خیره به روبرو می گوید و سرش را تکان می دهد؛ «بعضی از مردم قبل و بعد از انقلاب ایشان را اذیت می کردند. موقعی می گفتند ما سُنی هستیم، می گفتند ما ثروتمند هستیم و غیره. هربار که این جملات را به گوش ایشان می رساندیم، می گفت این ها که چیزی نیست، اشکال ندارد شما غیبت مردم را نکنید. او به خصوص بود. با همه فرق داشت.»
*«مطهری همیشه می گفت که من مراد فرزندانم و همسرم هستم. من کلاس هفتم بودم که با مطهری ازدواج کردم. آنقدر مقید به درس دادن به من بود که می خواست من حتما لیسانسم را بگیرم. وقتی بچه ها کوچک بودند به من می گفت شما نمی خواهد برایشان غذا درست کنی من خودم برایشان تهیه می بینم، شما فقط درست را بخوان. عاشق این بود که من تحصیلاتم را ادامه بدهم. من مدتی هم نزد ایشان درس عربی خواندم و بعد از اینکه دیپلم را گرفتم خودم گفتم که دیگر نمی خواهم ادامه دهم اما دست از خواندن برنداشتم.»
*«آقای خامنه ای از شهید مطهری خیلی چیزها می دانند. ایشان هرجایی که بودند رابطه شان را با مطهری حفظ می کردند. غیر از ایشان رابطه مطهری و امام هم در زمانی که خارج از کشور و به ویژه در عراق بودند برقرار بود. البته آقای مطهری بیشتر نامه هایی را که در جواب نامه های امام (ره) می فرستادند به نام آقای خویی می نوشت و بعد به دست امام می رسید. آقای مطهری، آقای خامنه ای را خیلی دوست داشت. ما هنوز هم رابطه مان را با ایشان و بیت شان حفظ کرده ایم و با هم رفت و آمد داریم. ایشان مرشد ما است.»
«علی»آقا شبیهترین فرد به پدرش است
*«علی آقا خیلی حق گو است» منظورش پسر دومش علی مطهری است. تُن صدای عالیه خانم موقع توصیف از نایب رییس مجلس شورای اسلامی محکم تر می شود؛ «اگر در دنیا بگردید صدتا آدم مثل علی آقا را پیدا نمی کنید که اینقدر پاک باشد. علی همه حرف هایش را رک می زند. اما انسان هایی او را درک می کنند و انسان های دیگری از سر حسادت یا هر چیز دیگری با او بدرفتاری می کنند. اما او خیلی حق گو است. او شبیه ترین فرد به پدرش است.»
خیالتان راحت، از آقای لاریجانی راضی هستم
*اواخر گفت وگو است و از او می خواهم تا درباره رابطه اش با دامادهایش بگوید، به ویژه از علی لاریجانی. می خندد و می گوید: «اقاي لاريجاني هم به نظر من یک آيت براي جمهوري اسلامي است و همه مي توانند از وجود او استفاده كنند. من پشت سر او نماز خوانده ام و خیالتان راحت بسيار از او راضي هستم. او داماد بسيار خوبي است.»
ماجرای یک خواب
*برایش چای می آورند. نمی خورد؛ «یک شب خواب دیدم زنی به سمت خانه ما می آید که رویش را سفت با چادرش گرفته بود. از کسی پرسیدم این زن کیست؟ گفتند خانم فاطمه زهرا دارند به سمت خانه شما می آیند.» بغض می کند: «صبح که بیدار شدم حدود 150 تا 200 نفر مهمان از خانواده شهدای شاه عبدالعظیم خانه ما دعوت بودند. کار خیلی زیاد بود اما من در فکر خواب دیشب بودم. تا اینکه زنی بسیار زیبا آمد به سمتم و گفت خانم مطهری می توانی یک خواب را برای من تعبیر کنی؟ من گفتم که من معبر نیستم اما یک چیزهایی را متوجه می شوم. گفت: من دیشب خواب دیدم آمده ام همین خیابان دولت و دیدم یک مینی بوس جلوی پایم ایستاد. سه خانم با نقاب از آن پیاده شدند. یکی از آن زنان به من گفت که چرا اینقدر زیاد چای می خوری؟! بعد من از آن زن پرسیدم که این خانم که جلو دارند راه می روند کیست؟ آن خانم جواب داد: حضرت فاطمه زهرا (س). دارند می روند به خانه ای در همین خیابان دولت.»اشک هایش را پاک می کند: «بعد از شنیدن این خواب همان جا گفتم یا حضرت زهرا من تا آخرین لحظه عمرم دیگر لب به چای نخواهم زد. حتی خانمِ امام (ره) این موضوع را می دانست. همیشه در جلساتی که با ایشان داشتیم می گفتند که خانم مطهری چای نمی خورد برایش آب جوش بیاورید. اینگونه شد که من 27 سال است که چای نمی خورم.»
از سیاست تا شاعری
*توصیفاتش از «یار» که تمام می شود، کمی هم از خودش می گوید؛ عالیه خانم شاعر هم هست اما می گوید نمی خواهد اشعارش را قبل از مرگش منتشر کند: «شعر زیاد دارم اما تا وقتی زنده ام نمی خواهم آن ها را چاپ کنم. چون نمی خواهم یک زندگی قال و قیلی داشته باشم. می خواهم زندگی ام حال باشد نه قال. اگر الان شعرهایم را چاپ کنم همه می خواهند به واسطه اینکه همسر مطهری هستم از من تعریف کنند یا مدام پرس و جو کنند اما وقتی که از دنیا رفتم دیگر کسی من را پیدا نمی کند. (می خندد) دوست دارم که خودم با خدای خودم تنها باشم. قبلا خیلی اهل سیاست بودم اما الان دیگر از سیاست هم دست کشیده ام.»